خانم،اسم شما چيه؟»خانم با تعجب جواب داد:«زهرا،چطور مگه؟»فاطمه خنديد و گفت:«هم اسميم»بعد گفت:«ميدوني چرا روي ماشين ها چادر مي کشن؟»خانم که هاج و واج مونده بود گفت:«لابد چون صاحباشون مي خوان سرما و گرما و گردو غبار و اينجوري چيزا به ماشينشون آسيب نزنه.»فاطمه گفت:«آفرين!من و تو هم بنده خدا هستيم و خدا به خاطر علاقه ش به ما،يه پوششي بهمون داده تا با اون از نگاه هاي نکبت بار بعضيا حفظ بشيم و آسيبي نبينيم.خصوصا اينکه هم نام حضرت فاطمه(س) هم هستيم... بعدها که دوباره اون خانم رو ديدم،محجبه شده بود.»(شهيده فاطمه جعفريان)
مجاهد سایبری...